منتظر
منتظر آمدنت هستم
این همه بیداد را بی " دال " کن
امیر حسین نصیرپور
منتظر آمدنت هستم
این همه بیداد را بی " دال " کن
امیر حسین نصیرپور
گرفتی روزهایم را میان مشت افکارت
مرا بر پرسه در شب های چشمت مبتلا کردی
امیر حسین نصیرپور
گرفتی روزهایم را میان مشت افکارت
مرا بر پرسه در شب های چشمت مبتلا کردی
امیر حسین نصیرپور.
لباس آبی ات دریایی از آغوش و مروارید
تو حال ماهی بیچاره را در تور می فهمی؟
امیر حسین نصیرپور
بعد از تو با دلواپسی هایم گلاویزم
بعد از تو نیشابورم و در مشت چنگیزم
با تو در اوج آسمان ها زندگی کردم
حالا زمین گیرم شبیه برگ پاییزم
ویران شده کاخ دلم با دست های تو
آجر به آجر من به پایت عشق می ریزم
من در نگاه تو پر از گرمای اهوازم
بی شمس چشمان تو در سرمای تبریزم
من حوض لب کاشی تو فواره چه تشبیهی
بازآ به آغوشم ببین من از تو لبریزم
امیر حسین نصیرپور